شوباد

بارها دیوانگان شهر را شمرده ام همیشه یک نفر کم می آید

شوباد

بارها دیوانگان شهر را شمرده ام همیشه یک نفر کم می آید

دوست

لذت داشتن یه دوست خوب تو تمام دنیا مثل خوردن یه فنجون قهوه ی گرم زیر برف میمونه . درسته که هوا رو گرم نمیکنه ولی تو رو دلگرم میکنه

زخم

بودنت را به طلوع تشبیه میکنم

به سرافرازیِ سربازی که در خون وخاکش غرقه می کنی

برآمدنت از بلندایِ هوسی

بی هیچ کوششی

هیچ انگیزه ای

از خواستن

لمس انگشتانت انتهای خواهش است

دلهره ی فراموش ناشدنی که ازتاریکی های درون برآمده

تابناکی چهره ات

آی بلندای قله های یخی

مرا ببوس

بوسیدنت هوسی است

که مردان را چونان برگ زرد دستاویزِ بادی هرزه میکند

 

بی گانه بود بین من و تو خلاصه باید شد/واحتمال عجیبی میان ما افتد

من بدون تولید حرارتی سوختم و تمام دوستانم را بی هیچ ترتیبی فراموش کردم . من از بی تابی هیچ شکوفه ای نمیترسم ودستانم آشیانه گرم هیچ پرنده ای نیست_من نیستم
من خودِ نیستی ام
من لبریز از تو ام و متن در گریز از من و این بدترین اتفاقی است که ممکن است برای یک متن
 بی اُفتد
من از پشت بام هزار خاطره بالا نرفتم به اُمید آنکه ذر ایوان لُخت خوابیده باشی،کنارم یا نباشی
که تمام تو در من فرو ریخته،جای پایت روی پلکهایم سنگینی می کند.
جای پایت روی  سنگینی پلکهایم چه خوب می لغزد.
تو رسم آفرینشی؛من به قانون طبیعت سر تیپا زدم     که نباشد
هی بم می شوم هی رودبار هی هر جایِ جهان که باشی هم آنجا می شوم
خوب همه جا  جا میشوم
بی سر وته که می شوی می نویسمت بی مزه که می شوی _بخورمت _ خوردنی می شوی
بی همه  چیز  که می شوی     
همه چیزِ من می شوی
من از تو چه می خواهم نمیدانم . اما می شناسمت ، آری می شناسمت.تو همان دختری نیستی که گاهی در من لبریز می شوی
 و من اعتیاد شدید دارم به بویِ تنت
که همزمان خُمار ونَئشه می شوم از بَدنت

در گوش سایه بگویید این متن، شدیداً تاریخ مصرف دارد                            
و پس از انقضای آن مهم نیست از کدام طرف استفاده شود.          


       شوباد

اعتقاد

امروز روز سختی بود ولی مثل همیشه گذشت   

محمد اسماعیل کارگر امروز از راه مرز میر جاوه رفت  

به قول خودش برای جهاد  

محمد اسماعیل بهترین کارگری بود که تو این هفت هشت سال داشتم 

سه روز پیش تو حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکایی پدرش کشته و 

شایدم شهید شد. 

وقتی حساب این ماه آخرو تسویه میکردم گفت: شاید دیگه برنگرده 

گفت: رهبرم گفته باید جای پدرت رو پر کنی 

(پدرش از مجاهدین طالب بود) 

گفت:سه ماه جهاد میکنه وسه ماه کار میکنه تا خرج خانواده شش نفره اش  

را در بیاره . 

و واقعن از این نوع زندگی راضی بود. 

من فکر میکنم ... اعتقاد چیز خوبیه

سوزن دوزی

دختر جوان در اتاق کوچکی تنها نشسته بود

دستانش می لرزید و غرق در عرق سردی بود

آنطرف  پدر داشت با مردی 65-60 ساله  صحبت میکرد،دختر از لای در با احتیاط و ترس عجیبی مرد را نگاه کرد،محاسن سفیدش نگاه دختر را جلب کرد و دلش را بیشتر لرزاند.

صحبت پدر به درازا نکشید و قرار عروسی   برای آخر همان هفته گذاشته شد...

نارضایتی در چهره رنجور پدر در میان چین های پیشانی اش خودنمایی  میکرد  ،اما حالا دیگر میدانست مخارج دخترش تامین میشود و این باعث میشد تا کلمات را برای قرارها و شرایط  راحت تر بیان کند...

...

باز هم دختر جوان در اتاق نشسته بود و این بار با پسرک زیبایی در آغوش که یتیم شده بود...

دختر به دست ظریف پسرک که انگشت  مادر را محکم گرفته بود نگاه میکرد و تنها به این فکر میکرد که باید سوزن دوزی های بیشتری قبول کند... 

 

 

 http://www.daneshjoo-balouch.blogfa.com/      نوشته شده توسط رها بلوچ  

 

رفیق

هیچ .تقریبن هیچ تعریفی از این واژه برایم نمانده است. گمانم فیل صوفی شده است (در) افکار پریشان امروزم. 

به هر حال حفظ حرمت عنوان الزامیست

پول

تازگی ها خیلی دنبال پول میدوم 

روزی کم کم دوازده ساعت کار میکنم 

قبلن اینجوری نبودم  

یاد اخوان افتادم که گفت: هی فلانی زندگی شاید همین باشد

آراستگی

تنت هزار چکاوک عاشق را آشیانه است 

ولبانت بوی ماهی آزاد میدهد 

از کدامین آبشار بلند باژگونه شدی دختر 

توبه نمیکنم 

من از تو توبه نمیکنم 

بیدار باش سپیده انتظارت را نمیکشد

آهسته بگو

درنهایت ناگفتنی ترین قصه های شب

اهسته بگو ...

1-اینجا خانه زنیست که تختش بوی هم آغوشی فرساینده ای میدهد

ولبانش روسیاه از لذت وفریاد است 

2-نگران نباش خدایان مرا متبرک آفریدند. 

نگران نباش 

 

۳-چرند میگویم (شاعر ذاتن چرند میگوید)فقط میخواهم یادم ترا فراموش 

شوم

رابطه ی خیانت وانسانیت

در اینکه خیانت یک رفتار انسانی است شکی ندارم  

مگر نه اینکه وفاداریی, غریزه  حیوانی است به نام سگ وخیانت رفتاریست آگاهانه از سوی  

موجودی به نام انسان. (تاکید نویسنده بر حیوان بودن سگ وموجود بودن انسان عمدی و کاملن آگاهانه است ) پس اگر وفا داری در حیوان غریزه واز روی نا خود آگاهیست  

                           واگر خیانت عملی آگاهانه و از روی  آگاهیست ....

 

موندم تو کار این دنیا  به خدا موندم. 

حد اقل دیگه تو رو سرزنش نمیکنم .  

انسانی و از روی فکر وآگاهی تصمیم به ((خیانت)) گرفتی 

    حیوان نیستی که از روی غریزه ونا خود آگاهی عمل ((وفا)) از تو سر بزنه. 

................  

قبول داری گاهی حیوان بودن راه شرافتمند بودن,

شیرین

امروز تولد شیرین بود  

شیرین جان تولدت مبارک  

 

 

 

اعتقاد

امروز روز سختی بود ولی مثل همیشه گذشت   

محمد اسماعیل کارگر امروز از راه مرز میر جاوه رفت  

به قول خودش برای جهاد  

محمد اسماعیل بهترین کارگری بود که تو این هفت هشت سال داشتم 

سه روز پیش تو حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکایی پدرش کشته و 

شایدم شهید شد. 

وقتی حساب این ماه آخرو تسویه میکردم گفت: شاید دیگه برنگرده 

گفت: رهبرم گفته باید جای پدرت رو پر کنی 

(پدرش از مجاهدین طالب بود) 

گفت:سه ماه جهاد میکنه وسه ماه کار میکنه تا خرج خانواده شش نفره اش  

را در بیاره . 

و واقعن از این نوع زندگی راضی بود. 

من فکر میکنم ... اعتقاد چیز خوبیه 

کولی

آی دختر کولی  

                

به عشق تو 

 

 هزار مرد از قله های نیستی بالا رفته اند 

 

 

     من نیز کوله ام را بسته ام   

 

  

ستایش

امروز   ۱۲/۱۰/۸۹   

 

 

شروع همیشه سخت بوده